1- در انتخابات ریاست جمهوری حتما باید یک کاندید تحول خواه و شناخته شده با برنامه های مشخص و پیشینه روشن برای ایجاد تغییرات اساسی، معرفی شود و خواسته های خود را اعلام نماید و پیشاپیش بخاطر اینکه شورای نگهبان او را رد صلاحیت میکند، کنار نکشد. بگذاريد شورای نگهبان کار خود را بکند و ایرانیان تحول خواه نیز خواسته های خود را طرح کنند. لطفا زحمت شورای نگهبان را کسی کم نکند.
شاید حضور عبدالله نوری در این راستا مفید باشد. من شخصا کاندید شدن شیرین عبادی را بسیار مفید و مناسب میدانم. هزینه رد صلاحیت ایشان با توجه به شخصیت جهانیاش بسیار بالاست. مخصوصا که چند روز پیش سخنگوی شورای نگهبان هم گفته که منعی برای کاندیداتوری زنان وجود ندارد. حیف که میدانم خانم عبادی هیچ تمایلی به این کار ندارد و قبلا نیز این را گفته اما شاید باید فراخوانی برای دعوت به کاندیداتوری او راه انداخت. شاید در آن صورت ایشان برای کاندیداتوری مجاب شوند.
2- به اصحاب کهف سیاسی و کسانیکه در این سالها موضع خود را در برابر حوادث پیش آمده اعلام نکردهاند، نمیتوان اعتماد کرد. مخصوصا وقتی که کسی در دوران تاریک دهه شصت مسئولیت مهمی داشته و پس از آن به غار سکوت رفته و بسیاری از تفکراتش در همان دوران بگیر و ببند منجمد شده باشد. پیش داوری اگر چه ممکن است خالی از اشکال نباشد لیکن گذشته مسکوت مانده و اظهارت دو پهلو، تا حدی امکان سنجش را تاکنون مقدور ساخته است.
3- با توجه به بررسی انتخابات سالهای اخير (مجلس و شوراها)، حمایت گروههای اصلاح طلب مثل مشارکت، مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون و حتی اشخاص سرشناس آنها مثل خاتمی از یک ليست يا کاندیدای خاص، تاثیر بسیار کمی در نظر مردم برای رای دادن به آن خواهد داشت. مردمی که خواستار تغییر در وضع موجود هستند، اگر قصد داشته باشند که رای بدهند دیگر مثل سالهای بعد از دوم خرداد، به نظر این گروهها و افراد بها نمیدهند و بیشتر با تحلیل یا سلیقه شخصی خود به کسی رای میدهند. شاهد اصلی آن استفاده از عنوان «یاران خاتمی» در تبلیغات انتخابات دوره قبل مجلس برای لیست اصلاح طلبان بود که رای نیاورد. پس بنظر میرسد که سرنوشت انتخابات و برنده شدن احتمالی کاندیدای اصلاح طلب را رایهای خاموش تعیین میکند و نه رای طرفداران ثابت اصلاحطلبان.
4- آمارهای اعلام شده از طرف نيروهای اصلاح طلب درباره میزان رای داشتن فلان کاندیدا با استناد به نظرسنجیهایشان، با توجه به سوابق دورههای قبل شدیدا مخدوش است. اینکه نظر سنجی ها نشان میدهد که موسوی بیش از کروبی رای دارد، مانند همان ادعایی است که 4 سال پیش گفته میشد معین بیشتر از کروبی رای دارد.
5- در ایران مشکلات ما بیش از آنکه مربوط به کمبودهای قوه مجریه باشد به کمبودهای قوه قضاییه مربوط میشود. ولی اینروزها همه درباره تغییر رییس جمهور بحث میکنند ولی هیچ کس به تغییر رییس قوه قضاییه که نزدیک است، بها نمیدهد. اگرچه انتصاب رییس قوه قضاییه در دست رهبر است، اما انتخاب رییس جمهور هم که میدانیم بصورت غیر مستقیم از طریق شورای نگهبان تحت تاثیر رهبر است. لذا چرا نیروهای سیاسی کشور برای ریاست قوه قضاییه حساسیتی به خرج نمیدهند و به تغییرات در آنجا نمیاندیشند؟. طرح انتخابی کردن و یا معرفی کاندیدا برای ریاست آن از طرف کانون وکلا و دانشگاهیان میتواند به صورت یک خواسته عمومی طرح گردد. اگر خواست عمومی برای تغییر در ساختار قوه قضاییه شکل بگیرد، میتواند باعث اعمال تغییر و جایگزینی مکانیزم دیگری برای انتخاب ریاست آن شود. ما در این سالها از ناحیه قضاوت و دادگستری ناعادلانه بیشتر خسارت و بلا دیده ايم تا از ناحیه مشکلات اجرایی. ما اگر دادگستری عادلانه داشته باشیم میتوانیم از قصور مسئولان اجرایی به آن پناه بریم ولی اگر دادگستری منصف و بی طرف نباشد، هیچ پناهی برای اعتراض وجود نخواهد داشت، حتی اگر فرض محال رییس جمهورمان شایسته ترین مردمان باشد.
لینک اين مطلب در سایت روز
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
استادممنون...دقیق و جامع و قابل تامل!
پاسخحذفThat was perfect!
پاسخحذفPerfect, specially No,.5, Thanks
پاسخحذفزنده باد عمار جان . مرسی . برادر زدی نابود کردی که
پاسخحذفدر مورد شیرین عبادی خوب گفتی . گرچه شیرین خانم نشون دادن که این کاره نیستن . اگر بود بعد از جایزه شاهد حرکتی چیزی بودیم
در مورد قوه قضائیه هم
آخه برادر ! اینکه یعنی تغییر قانون اساسی و مقدمه حداقل تشریفاتی شدن رهبری که ؟
زنده باد برادر
یا حق
علی جان ممنون از نظرت...من چیزی رو نابود نکردم بلکه قصد ساختن دارم...کس دیگر است که دارد نابود میکند...درباره قوه قضاییه هم خیلی حرف غریبی نزدم...در قانون اساسی اولیه انتخاب رییس قوه قضاییه تقریبا شورایی بوده و در ضمن در همین قانون اساسی فعلی هم دادن پیشنهاد به رهبری برای ریاست قوه قضاییه که نفی نشده...نیروهای اصلاح طلب میتوانند برای ریاست آن بقول خودشان چانه زنی بکنند و مانند ریاست جمهوری کمی هم به آن بها دهند و درباره اش بنویسند و برای آن نیز کاندیدا داشته باشند...
پاسخحذفگاهي آدم براي اين كه خواسته هاش از آرمان تر به اجرا تر ميل كنه ، كمي ( تا قسمتي) مي تونه سطح توقعاتش رو تغيير بده ... مثلا از خانوم عبادي به موسوي تغيير كنه . ... عمار موضوع كه راي بيشتر آوردن يا راي آوردن فقط نيست !!! اين آدم بايد بتونه كار كنه .... يعني بايد تا حدي هم همجنس بدنه ي فعلي باشه تا عملا چرخدنده ها در هم گير كنه و يك حركتي هر چند كوچك اتفاق بيفته ، نه كه فقط دنگ و دونگ تصادف بشه . ...
پاسخحذفریحان گرامی...اگر منطق تو را قبول کنیم پس چه اصراری به موسوی است و چرا کروبی نه و چرا قالیباف نه و ...مطمئنا باید یک سطح توقعی وجود داشته باشد که انتخابهای آدمی را جهت دهد...موسوی بسیار ناشناخته است و حرفهایش بوی حفظ وضع موجود را میدهد و نه تغییر که من به آن می اندیشم...ما میتوانیم عملگرا باشیم و آرمانهایمان را گاهی تعدیل کنیم، اما دلیلی ندارد که یادمان برود که در نهایت چه خواسته ای داریم
پاسخحذف