۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

همه تعطیل کرده اند!!

به لیست چند خبر، اتفاق، سانحه و فاجعه مهم در حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، حقوق بشر، اقتصادی و ورزشی در تعطیلات نوروز توجه کنید:

- مرگ يک وبلاگ نویس جوان در زندان اوين در روز آخر سال
- پيام نوروزی باراک اوباما رییس جمهور آمریکا
- دستگيری عده زیادی از دانشجويان در لحظه تحويل سال نو در برابر اوين
- افزایش فشار بر دانشجويان زندانی امیرکبیر
- حوادث رانندگی و تعداد کشته شدگان سوانح رانندگی
- دستگيری عده زیادی از زنان که عازم ديدار نوروزی با خانواده زندانيان بودند
- بروز سرمای ناگهانی در نوروز و ريزش باران و برف و کشته شدن عده زيادی در اثر آن
- اخبار مهم ورزشی مانند باخت تیم ملی فوتبال ايران
- اخبار مرتبط با انتخابات و نظرات کاندیداهای احتمالی آن
- ملاقات نمايندگان ايران و امريکا در اجلاس لاهه
- اخبار مهم اقتصادی درباره بحران جهانی اقتصاد و اثرات هر روزه آن در قسمتهای مختلف جهان

جامعه مطبوعاتی ايران هيچگاه از توقیف و سانسور در امان نبوده است بخصوص در سالهای اخیر. اين مساله علاوه بر محدود کردن گردش آزاد اخبار و اطلاعات، باعث مشکلات مالی بسیاری برای روزنامه‎نگاران و به اصطلاح اهالی مطبوعات بوده است. اما آنچه در اینجا میخواهم کمی درباره آن بنویسم، نه مربوط به سانسورگران و محدود کنندگان رسمی و حکومتی مطبوعات که درباره تعطیل کردن و یا توقیف موقت نشریات توسط خود اهالی مطبوعات هر ساله در روزهای آغاز سال نو به مدت 15 روز است. از 29 اسفند تا 14 فروردین. واقعا این سنت مسخره از چه زمانی و بنا به چه مساله ای شکل گرفته است؟ اين مساله ربطی به دولت فعلی و قبلی هم ندارد و حتی به ياد دارم که روزنامه های باصطلاح حرفه ای (مثل شرق) هم در زمان حيات اينکار را میکردند.
شاید در سالهای بسیار دور که در آن، مساله گردش اطلاعات موضوعیتی نداشت، تعطیلی درازمدت انتشار روزنامه ها امری عادی بود اما در دورانیکه هر ساعت یک اتفاق مهم روی میدهد و مخصوصا در کشوری که هر لحظه میتوان شاهد یک اتفاق، سانحه و يا فاجعه بود، پايين کشیدن کرکره مطبوعات توسط صاحبان آن واقعا جای تامل و تاسف و حتی سرزنش دارد. اگرچه ترس از توقیف و خود سانسوری در نشريات به حدی است که بسیاری از اخبار و رویدادهای مهم را انتشار نمی‎دهند (مثل دستگيری دانشجويان و اخبار مرتبط با نقض حقوق بشر) ليکن به هرحال اشاره کوتاهی به اين اخبار در حاشيه نيز بهتر از بی خبری مطلق است. از سوی ديگر عجیب است که در آستانه انتخاباتی که بسیاری از صاحبان همين روزنامه ها آنرا رخدادی مهم و سرنوشت ساز میدانند، چگونه روزنامه ها میتوانند بیش از دو هفته در روزهای نزديک به انتخابات تعطیل باشند و به اين مساله نپردازند. از سوی دیگر میدانیم که وضعیت درآمدی روزنامه نگاران نیز با توجه به تعطیلي مکرر و آوارگی شغلی اين بندگان خدا، تعريف چندانی ندارد و در نتيجه اين تعطیلی نيز میتواند در کاهش درآمد آنها موثر باشد. بعيد میدانم که خود روزنامه نگاران به تعطیلی بيش از 5 روز راضی باشند و حاضر به حضور در سر کار خويش درصورت انتشار روزنامه نباشند.

از سوی دیگر اگر از منظر اقتصادی به این مساله نگاه کنیم و اینکه ممکن است گفته شود که در این مدت بیشتر مردم در مسافرت هستند و در نتیجه کمتر روزنامه میخرند، بسیار استدلال عجیب و ضعیفی است و حداقل نمیدانم آیا برای این بهانه، شواهد و تحقیق و آمار مستندی در دست هست. چرا که در این مدت بیشتر مردم اوقات فراغت بیشتری دارند و در نتیجه وقت بیشتری نیز برای روزنامه خواندن دارند. اتفاقا به همین دلیل است که روزنامه ها سالهاست که ويژه نامه های نوروزی در اندازه یک کتاب را برای خوانندگانشان چاپ میکنند که در تعطيلات آنها را مطالعه کنند، اما اساسا اين ويژه نامه ها نمیتواند جای روزنامه و اخبار و یادداشتها و تحليلهای روزانه را پر کند. از طرف دیگر اکثریت مردم در این مدت تنها در شهرها جابجا شده اند و از کشور خارج نشده‎اند و بنابراین تنها باید توزیع روزنامه را کمی تغییر داد (به جای تمرکز در تهران) که این هم امر سختی نیست. بهانه نبود سيستم چاپ و توزيع هم در روزهایی که بیکاری سرسام آور است و همه بدنبال سفارش کار حتی در روزهای تعطيل میگردند، بسیار ناموجه است و با برنامه ريزی چند ماه پیش از نوروز، یقينا تعداد بیشماری از شرکتهای چاپ و توزیع برای اين کار سر و دست خواهند شکاند. شايد بيش از هرچيز اراده‎ای برای تغيير اين عادت وجود ندارد.
اين قصه و عادت روزنامه های خانگی (از جنس اصلاحاتی آن) بود اما از همه عجیب تر تعطيلی روزنامه الکترونيکی روزآنلاين بود که معلوم نيست علت تعطیلي آن به مدت 15 روز از کجا آمده است. بسیاری از نويسندگان و خبرنگاران آن در خارج از کشور هستند و در ايام نوروز، طبیعتا تعطيل نیستند. از طرف ديگر اين روزنامه اینترنتی در خارج از کشور اداره میشود و اتفاقا بسیاری از ايرانيان داخل کشور، اخبار و تحليلهايی را که نمیتوانند در روزنامه های داخل کشور پيدا کنند را در آن میخوانند. حال تعطيلی اين نشريه در اين مدت که ده ها خبر و رویداد مهم رخ داده، جز به نفع دشمنان آزادی و گردش آزاد اخبار به سود کيست؟ کسانيکه که در فضای آزادتری میتوانند خبر تهيه کنند و با کارشناسان در خارج وداخل مصاحبه کنند، باید الگويی برای خبررسانی مداوم باشند و نه دنباله رو سنتهای غلط نشريات داخلی. آنها که در اين کار حرفه ای هستند بهتر میدانند که بعضی از رويدادها اگر از زمان خود دور شوند، ديگر امکان اطلاع رسانی و اقدام مناسب برای آن حادثه از دست میرود و يا در گذر زمان، خبر ديگر توجه لازم را جلب نمیکند. مخصوصا که اخبار مربوط به نقض حقوق بشر، شديدا نياز به اطلاع رسانی و اقدام فوری دارد.
همچنین اینگونه رسانه های خارج از کشور در مدت تعطیلات، به لطف وجود تلفن همراه، میتوانند بسادگی با افراد و کارشناسان داخل کشور نیز در هر جاییکه باشند درباره اتفاقات مهم مصاحبه کنند و وظیفه اخلاقی و حرفه ای خبررسانی خود را بانجام رسانند.

عجیب است که تجربه سالهای اخیر نیز که در آستانه هر نوروز اتفاقات مهم زیادی روی میدهد (و سرکوبگران و دشمنان آزادی نيز از اين تعطیلي همگانی نهايت سو استفاده را میبرند) باعث نشده که روزنامه نگاران به اين سنت غلط پايان دهند و ديگر باعث توقیفی خودخواسته در کنار توقیفهای اجباری مطبوعات در ايران نشوند.

به هر حال باید مردم را به خواندن عادت داد و نه اینکه این امر را که میتوان 15 روز روزنامه را تعطیل کرد و هیچ اتفاقی هم نیفتد برایشان عادی جلوه داد. وظیفه روزنامه‎نگاران فرهنگ سازی است و نه عادی نمودن ذهنيت تعطيلی روزنامه‎ها. به هرحال شايد اين هم شاهد ديگری است از قصه تراژيک (و يا شايد هم کميک) اصلاح‎طلبان و اصلاح‎طلبی ايرانی. به اميد اينکه ديگر شاهد تعطيلی طولانی نشريات چه کاغذی و چه ديجيتال، چه بدست حاکمان و چه بدست ناشران نباشيم.

۶ نظر:

  1. فواد۱۵/۱/۸۸

    به هر تقدير بايد حسرت و افسوس خورد. دردنيايي كه سرعت نشر خبر براي خيلي از اين بنگاههاي خبرپراكني نقش مهمي در درآمدزايي و جلب مخاطب داره در ايران وضع به اين شكله. در مورد سرانه مطالعه هم يادمه در يك گزارش خوندم كه آمار غیر رسمی میزان مطالعه‌ی هر ایرانی را دو دقیقه در سال اعلام کرده‌اند. اگرچه برخی از مسئولان اعلام چنین آماری را سیاه‌نمایی و توهین به مردم می‌دانند. گفته می‌شه سرانه‌ مطالعه‌ هر ژاپنی 90 دقیقه و هر انگلیسی 55 دقیقه است.
    يكي نيست به جماعت پرمدعا بگه كه آمار سرانه مطالعه نبايد شامل كتب درسي و قرآني و دعا باشه كه فكر كنم حتي با وجود محاسبه اينها هم به 5 دقيقه در روز نمي رسه.

    پاسخحذف
  2. والا برادر چی بگم ! این جماعت روزنامه نویس وطنی ماشاالله از همه بهتر !!! 14 روز رو می پیچن به بازی و نمیشه پیداشون کرد . میرن عشق و حال . بعد میان و ایشالله بقیه کار . به هر حال همه چیمون باید به همه چیمون بیاد دیگه . حکومت به اپوزسیون به روزنامه نویس به جنبش و ... .
    به هر حال اگر یادت باشه امثال شرق و اینایی که هستن اومدن برای ماندن . برای ماندن هم باید حرف آقا بالاسرا رو گوش کرد دیگه
    قربانت برادر
    هنوز منتظرم برای نوشتن اون ها مهندس
    یا حق

    پاسخحذف
  3. دوست عزيز، احتمالا گذشت زمان موجب فراموشی شده است. اينگونه نبود. روزنامه ها پس از دوم خرداد، با ظهور روزنامه ی جامعه و سپس باقی روزنامه هايی که به نوعی زبان گويای جنبش اجتماعی و دمکراتيک بودند. طی يکی دو سال اول پس از برآمد جنبش اجتماعی روزهای نوروز و بالطبع روزنامه های آن دوره، راه را بر «تحولات» ی که رژيم در دوران تعطيلی با آسودگی خيال بيشتری پيش می برد می بستند. انتخاب قاضی مرتضوی يکی از پيامدهايش اين قانون کذايی بود. اگر به آرشيوهای گذشته مراجعه کنيد، متوجه خواهيد شد، که اين سنت ناپسند، به شيوه ای تحميلی و توسط سعيد مرتضوی و باند اطلاعاتی او در کيهان به جامعه ی مطبوعاتی کشور تحميل شد.
    پيروز باشيد

    پاسخحذف
  4. عمار۱۵/۱/۸۸

    سلام جناب سیامند
    با تشکر از کامنتتان و یادآوری مفیدتان. اگرچه که این مساله یقینا زاییده سرکوب مطبوعات است لیکن فکر نمیکنم قانونی برای عدم اجازه چاپ مطبوعات در ایام نوروز وجود داشته باشد و بیشتر این مساله به کوتاهی و قصور خود روزنامه نگاران و مطبوعاتی های این دوران میرسد...از این گذشته آنچه مرا بیشتر به حیرت وامیدارد تعطیلی روزنامه اینترنتی مانند روزآنلاین است که نه قاضی مرتضوی بالای سرش است و نه محدودیتی...در برابر این علامت سوال چه باید گفت؟ اتفاقا بسیاری از نویسندگان روزآنلاین از نویسندگان همان روزنامه های بعد از دو خرداد بودند...شاید سنت روزنامه نگاری ما و همراه شدن با عادات مردم کمی نیاز به بازنگری دارد...موید باشید

    پاسخحذف
  5. محسن۱۶/۱/۸۸

    سلام آقای ملکی عزیز
    از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد، من یکی که از تعطیلی مطبوعات در ایام نوروز احساس آرامش می کنم. نمی دانم، شاید اگر خودم بجای افرادی که برای آنها مشکل پیش آمده باشم و کسی این حرف را بگوید به او فحش بدهم ولیکن باور کن آنقدر در طول سال زیر فشار اخبار مختلف هستیم که بعضی وقتها از بی خبری لذت می برم و ذهن و فکرم آرام می گیرد و پس از تعطیلات احساس می کنم با انرژی بیشتری می توانم کار کنم. شاید مال بالا رفتن سن باشد ولیکن سالهای قبل هم همین احساس را داشتم.
    ضمناً فراموش نکن که اهل رسانه و کارمندان آنها الزماً افراد سیاسی آنچنانی نیستند، و خانواده هم الزمات خاصی برای آنها تعیین می کند که باید به آن تن بدهند. از طرف دیگر شبکه توزیع هم همین وضعیت را دارد و .... به خانواده سلام برسان

    پاسخحذف
  6. ناشناس۲۰/۱/۸۸

    Salaam,
    Welsome back!
    Hossein.

    پاسخحذف