۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

پیامدهای استانی شدن انتخابات مجلس ایران چیست؟

تصویب کلیات طرح استانی شدن انتخابات در مجلس شورای اسلامی، این سوال را برای بعضی از مردم و فعالان سیاسی-اجتماعی ایجاد کرده که تبعات و عواقب این طرح چیست؟ در این مطلب سعی می شود بطور خلاصه به بعضی نکات درباره عواقب این طرح اشاره شود. 

معرفی سیستم های انتخاباتی

هدف از انتخابات، تعیین نمایندگان گروه های مختلف مردم است. سیستم انتخاباتی مجموعه ای از قواعد و فرمول هایی است که رابطه میان میزان آرای شهروندان و کرسی های نمایندگی را تعیین می کند. بطور کلی سه سیستم انتخاباتی در انتخابات مجلس کشورهای مختلف استفاده میشود:
۱-سیستم اکثریتی که نمایندگان مجلس در هر حوزه انتخابیه بر مبنای اکثریت مطلق آرا (majority) -مانند فرانسه- یا بر مبنای اکثریت نسبی آرا (plurality) -مانند انگلیس و آمریکا- انتخاب می شوند.

۲ سیستم تناسبی (proportional) که در آن هر حزبی متناسب با میزان آرا کسب شده صاحب کرسی در مجلس می شود (مانند هلند و برزیل).
۳ سیستم ترکیبی (mixed) که در آن تعدادی از کرسی ها از طریق سیستم اکثریتی و بقیه کرسی ها از طریق سیستم تناسبی پر می شوند (مانند آلمان و ژاپن).
در سیستم اکثریتی معمولا هر حوزه انتخابیه تنها دارای یک نماینده است و هر شهروندی تنها به یک نفر رای می دهد (مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه). اما در شکل خاصی از سیستم اکثریتی که به آن سیستم «جمع گزینی» (Block voting) گفته می شود، تعداد نمایندگان (یا کرسی های) یک حوزه بیش از یک نفر است و رای دهندگان می توانند به اندازه تعداد کرسی ها رای دهند. این سیستم می تواند منجر به نتایجی نامتناسب و ناعادلانه شود و به همین دلیل در جهان منسوخ شده و تنها در کشورهایی که نظام حزبی در آنها ضعیف است و یا کشورهای غیردموکراتیک مانند سنگاپور، کویت، سوریه و لائوس مورد استفاده قرار می گیرد. در تایلند و فیلیپین تا پیش از سال ۱۹۹۷ میلادی از این سیستم استفاده می شد و بلژیک تا پیش از سال ۱۹۰۰ میلادی از این سیستم استفاده می کرد!

مشخصات نظام انتخاباتی مجلس شورای اسلامی

نظام انتخاباتی مجلس شورای اسلامی در ابتدا بر مبنای سیستم اکثریت مطلق و سپس بر مبنای اکثریت نسبی (۲۵ درصد) بوده و ۱۶۶ حوزه از ۲۰۷ حوزه انتخابیه تک نماینده است. طرح جدید استانی شدن انتخابات مجلس، سیستم «جمع گزینی» را در تمامی استانها جایگزین سیستم تک نمایندگی می کند. این طرح ترکیب پیچیده و نامتعارفی از استانی-شهرستانی کردن انتخابات است. در طرح جدید:
۱- هر کاندیدا باید مثل سابق از یکی از حوزه های انتخابیه فعلی نامزد شود
۲- هر حوزه انتخابیه نماینده خاص خودش را نخواهد داشت بلکه کل استان به تعداد مجموع کرسی های حوزه های انتخابیه فعلی نماینده در مجلس دارد
۳-هر رای دهنده ای می تواند به تعداد کل نمایندگان آن استان رای بدهد
۴-هر کاندیدایی می تواند از سراسر شهروندان استان -و نه تنها حوزه انتخابیه خودش- رای جمع کند
۵-هر کاندیدایی باید حداقل ۱۵ درصد رای از حوزه انتخابیه خودش و ۲۵ درصد از کل آرای استان را بیاورد تا به مجلس راه یابد.

ضعف اصلی طرح استانی شدن انتخابات مجلس چیست؟
برای رسیدن به تناسب عادلانه میان توزیع آرا و توزیع کرسی ها، یک اصل اساسی معمولا در طراحی سیستم های انتخاباتی مورد لحاظ قرار می گیرد. بر طبق این اصل برای توزیع عادلانه کرسی ها باید ۱) در سیستم اکثریتی، تعداد حوزه ها را در کشور افزایش و تعداد کرسی در هر حوزه را کاهش داد (ترجیحا یک کرسی در هر حوزه) ۲) در سیستم تناسبی، تعداد حوزه ها را کاهش و تعداد کرسی ها در هر حوزه را افزایش داد.
آنچه در طرح استانی شدن انتخابات مجلس پیشنهاد شده است کاملا برخلاف این اصل معروف در علوم سیاسی است؛  یعنی در سیستم اکثریتی موجود، تعداد حوزه ها کاهش و تعداد نمایندگان (کرسی ها) افزایش یافته است. در اثر این تغییر، حزب، گروه یا ائتلافی که بتواند ۵۱ درصد آرای استان را بدست آورد، می تواند تمامی کرسی های استان را تصاحب کند. بطور مثال در سنگاپور که از سیستم انتخابات جمع گزینی استفاده می کند، در سال ۱۹۹۱ حزب حاکم درحالیکه ۶۱ درصد آرا را بدست آورده بود، ۹۵ درصد کرسی های مجلس را تصاحب کرد.
این تغییر به نفع احزاب بزرگتر یا گروهها و نهادهایی خواهد بود که امکان سازماندهی آرای طرفداران شان را دارند و در مقابل، به ضرر گروههای اقلیت در هر استان است که دیگر شانسی برای فرستادن نمایندگان خود به مجلس نخواهند داشت.

آیا این طرح موجب تقویت ساختار حزبی و ائتلاف های انتخاباتی می شود؟

این طرح بی تردید موجب شکل گیری ائتلاف انتخاباتی میان کاندیداها خواهد گردید چرا که در این سیستم احتمال پیروزی لیست ها بیش از افراد است. بدین ترتیب افراد مستقل که متعلق به یکی از احزاب یا گروه های سیاسی صاحب نفوذ نباشند، به سختی می توانند با اتکا به تبلیغات فردی در انتخابات پیروز شوند. اما ویژگیهای طرح جدید باعث می شود که کاندیداهای متعلق به شهرستانها، بخاطر کم جمعیت بودن حوزه انتخابیه شان، شانس کمتری برای ورود به ائتلاف با کاندیداهای مرکز استان را داشته باشند چرا که آرای محلی آنها، ارزش افزوده کمی دارد و نمی تواند موجب افزایش قابل توجه میزان آرای لیست شود. اگر در یک استان تفاوت جمعیتی قابل توجهی میان شهرستانها و مرکز استان وجود داشته باشد، این مساله می تواند باعث شود که کاندیداهای شهرستان های کوچک از دور رقابت موثر در انتخابات خارج شوند و تنها ائتلاف های کاندیداهای مرکز نشین با هم به رقابت بپردازند.

آیا این طرح موجب کاهش مساله خرید و فروش آرا می شود؟
طرح استانی شدن انتخابات باعث می شود که کاندیداهای منفرد در حوزه های انتخابیه کم جمعیت به سختی بتوانند به مجلس راه یابند از اینرو این استدلال که در حوزه های کوچک، انگیزه خرید و فروش آرا کاهش می یابد تاحدودی درست است. اما این تمام داستان نیست. می توان استدلال کرد که این طرح اگرچه جلوی خرید و فروش آرا در حوزه های کوچک را می گیرد اما از سوی دیگر انگیزه بیشتری برای متقلبان دانه درشت و مجریان رای های سازماندهی شده ایجاد می کند. دلیل آن ساده است؛ در سیستم فعلی در یک شهر کوچک با یک شام و ناهار (بقول نماینده پیشین ایلام)، امکان جذب آرای کافی برای برنده شدن یک نفر با ۲۰ هزار رای وجود دارد. اما در سیستم انتخابات استانی، گروهها و نهادهای قدرتمند انگیزه بیشتری دارند تا آرا را سازمان دهی کنند چرا که با دادن همان یک شام و ناهار، نه تنها رای برای یک نفر، بلکه رای لازم برای یک لیست را می توانند کسب کنند. بعبارت دیگر در سیستم فعلی، رای هر کس در هر حوزه انتخابیه کوچک فقط بر یک کرسی تاثیر می گذارد، اما با انتخابات استانی، همان یک رای می تواند بر کل تعداد کرسی های استان تاثیر بگذارد. پس انگیزه خرید و فروش آرا برای «پولهای کثیف درشت» تقویت می شود. از اینرو مشکل خرید و فروش آرا با این طرح درمان نمی شود.


آیا این طرح موجب افزایش میزان مشارکت می شود؟

بعضی از مدافعان طرح گفته اند که انتخابات استانی باعث افزایش میزان مشارکت می شود اما این ادعا جای تردید دارد. اگر رای دهندگان حوزه های کوچک احساس کنند که در طرح جدید کاندیداهای محلی شانس پیروزی در برابر کاندیداهای شهرهای بزرگتر را ندارند و رای آنها به اصطلاح هدر می رود، انگیزه رای دادن در حوزه های انتخابیه کوچک به شدت کاهش می یابد. اگرچه از سوی دیگر شاید میزان مشارکت در شهرهای بزرگ و مراکز استان بدلیل شکل گیری رقابت بر سر لیست های انتخاباتی بالاتر رود. در مجموع بنظر می رسد که این طرح تاثیر مشخصی بر میزان مشارکت نداشته باشد.

آیا این طرح رویکرد قومی و طایفه ای رای دهندگان را تغییر می دهد؟
بر طبق طرح جدید هر کاندیدایی باید از یک حوزه انتخابیه کاندید شود و حداقل ۱۵ درصد آرای حوزه انتخابیه خود را بدست آورد. این شرط در اصل باعث می شود که رقابت اصلی کماکان در سطح حوزه های فرعی باشد و هر کاندیدایی در درجه اول دغدغه کسب رای کافی از حوزه انتخابیه خود را داشته باشد. این مساله باعث می شود که رای دهندگان در شهرستانهای کوچک باز هم تمایل به رای دادن به کاندیداهای حوزه انتخابیه خود را داشته باشند، با این تفاوت که این بار به جای یک نفر می توانند به تعداد بیشتری از کاندیداهای محله و شهر خود رای دهند.

بعضی از موافقان طرح استدلال می کنند که این طرح رویکرد سیاسی رای دهندگان را ارتقا می دهد و باعث می شود مردم دیگر آرای قومی و طایفه ای ندهند و بیشتر بر مبنای منافع ملی و رویکرد عقلانی رای دهند. در واقعیت سیاسی و اجتماعی امروز ایران این یک نگاه فانتزی و شعاری است. برای فاصله گرفتن از رای دادن قومی، باید اجازه داد تا احزاب مستقل و منسجم در سراسر کشور شکل گیرد و احزاب با عضوگیری در هر منطقه، کاندیداهای حزبی را معرفی کنند. ساختار سیاسی و انتخاباتی موجود و سیاست های تبعیض آمیز همگی موجب شکاف های عمیق قومی، منطقه ای و هویتی شده است و با استانی کردن انتخابات نمی توان رویکرد ملی و فراقومی را جایگزین رای دادن قبیله ای و طایفه ای کرد. توسعه سیاسی در درجه اول نیاز به آزادی انتخابات، احزاب و رسانه ها دارد تا با استمرار رقابتهای حزبی و عادلانه بتوان بر نحوه تفکر رای دهندگان تاثیر گذاشت و برنامه محوری و کلان نگری را جایگزین شخص محوری و کوتاه نگری کرد.
---
این مقاله در سایت بی بی سی فارسی منتشر شده است