۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

ورزشگاه ماندلا و بازی جوانمردانه

صحنه اول: دو دهه قبل
بیست سال قبل در آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا پس از بیست و هشت سال از زندان آزاد شد و مقدمات برچیده شدن نظام آپارتاید رقم خورد. او که به فاصله چند سال توانست سایه شوم نظام آپارتاید را برای همیشه از سر آن کشور برچیند، مقدمات گذار آفریقای جنوبی به سمت یک کشور دموکراتیک و بدون تبعیض را پایه گذاری کرد و کشورش را در مسیر رشد و توسعه قرار داد.
ماندلا چند دهه قبل به یمن وجود یک ساختار قضایی نسبتا مستقل که سنت قضاوت بیطرفانه را تاحدی دارا بود، با وجود اینکه رسما به جرم پایه گذاری یک گروه خرابکاری با هدف مبارزه قهرآمیز متهم بود و آنرا نیز قبول داشت، پس از یک دادرسی طولانی و ارائه مدافعات علنی، به حبس ابد محکوم شد و حکومت آپارتاید با همه جنایاتش، او را به اعدام محکوم نکرد.

دو دهه قبل رهبران دیگری نیز در جهان به قدرت رسیدند. عمر البشیر با یک کودتای نظامی در سودان به قدرت رسید. او برخلاف ماندلا نه تنها کشور را به آرامش و ثبات نزدیک نکرد که به کشتار وسیعی در دوران زمام داری خود دست زد و مردم سودان را به یکی از فقیرترین و بیچاره ترین مردمان جهان بدل ساخت.
در ایران ما نیز در همان ایام، رهبری نظام جمهوری اسلامی تغییر کرد و ساختار حقوقی آن هم دستخوش تغییراتی شد.

صحنه دوم: امروز پس از گذشت بیست سال
این روزها آفریقای جنوبی خود را برای برگزاری یکی از بزرگترین رویدادهای جهان آماده میکند: مسابقات جام جهانی فوتبال. رویدادی که برگزاری آن در یک کشور نشانگر ارتقا و ثبات آن است که باعث میشود تا جامعه جهانی، به آن کشور برای برگزاری اینچنین مراسم بین المللی اعتماد کند.
ماندلا بعنوان رهبری دموکراتیک بعد از یک دوره زمامداری، از قدرت کناره گرفت تا قاعده دموکراسی و انتخابات آزادانه در کشوری که سالها از تبعیض و خشونت رنج برده بود را نهادینه کند. روحیه آزادمنشی، مداراگری و مهمتر از همه تمایل کناره گیری او از قدرت، که در میان دیگر همتایانش (مانند عمر البشیر در سودان و موگابه در زیمباوه و رهبران دیگر) بینظیر بود، باعث گردید او از چنان اعتبار معنوی برخوردار شود که حمایتش از درخواست کاندیداتوری آفریقای جنوبی برای میزبانی جام جهانی فوتبال بر تصمیم نهایی تاثیرگذار باشد.
حضور ماندلا در بیست سال گذشته یکی از عوامل رشد، سربلندی و ثبات آفریقای جنوبی گردید. شاید آن قاضی که او را به حبس ابد محکوم کرد، امروز وجدانش آسوده باشد که جان یکی از بزرگترین نمادها و رهبران مبارزات آزادیخواهانه و مدنی را به بازی نگرفت و اگر چه مظلومانه او را سالها به حبس کشید اما جان او را براحتی نستاند.

همین روزها در ایران ما، معلم و شاعری جوان که معترض به تبعیض و پایمال شدن حقوق مردمش بود را به اتهام ارتباط با گروههایی که مشی قهرآمیز دارند، اعدام کردند بدون آنکه – بقول وکیلش – یک سر سوزن مدرک علیه او وجود داشته باشد. قاضی در هشت دقیقه محاکمه او را انجام داده و حکم اعدامش را صادر میکند و بعد از مدتی بطور ناگهانی و پنهانی حکم اجرا میگردد.

صحنه سوم: روزهای پیش رو
چند هفته دیگر آفریقای جنوبی آغاز مهمترین رویداد ورزشی سال را جشن خواهد گرفت و همزمان ایران سالگرد شهادت، جراحت و اسارت صدها شهروند معترضش را برگزار خواهد کرد. مبارزان و زندانیان پیشین آفریقای جنوبی در کنار مردمانشان به پایکوبی و شادمانی خواهند پرداخت درحالیکه مبارزان و زندانیان ایران شاهد حکم زندانهای طویل المدت برای آزادیخواهی، ظلم ستیزی و عدالت طلبی شان هستند.

در روزهای پیش رو نام آفریقای جنوبی بسیار شنیده خواهد شد، اما آیا میتوان نام ژوهانسبورگ و ورزشگاه نلسون ماندلا را شنید و عظمت برگزاری بازیهای جام جهانی را دید اما مبارزات، رشادتها و پایداریهای مردم ستم دیده آفریقا برای پایان دادن به تبعیض و ظلم را به یاد نیاورد؟ آیا ما میتوانیم ماندلا و هم بندان پیشین او را که شادمانه نظاره گر سربلندی کشورشان هستند را بر صفحه تلویزیون هایمان ببینیم و یادی از مبارزان و آزادیخواهان دربندمان نکنیم؟ عزیزانی که با آرمان آزادی، رفع تبعیض و احقاق حقوق مدنی ایرانیان گرفتار زندان هستند.
آیا میتوان نظاره گر شهرها و خیابانهای یکی از مهدهای مبارزات حقوق مدنی و ضد تبعیض بود و در سالگرد کشته و زندانی شدن هزاران هموطن معترض، بی تفاوت و ساکت فقط در پای تلویزیون نشست؟

اهمیت ایام جام جهانی امسال برای ایرانیان آزادیخواه، تنها به مشاهده حضور تکنیکی و بازی جوانمردانه بازیکنان درون زمین نخواهد بود بلکه بکارگیری تاکتیک حضور و بازی جوانمردانه ایرانیان در حمایت از رنج دیدگان و مصیبت زدگان حوادث یک سال گذشته است که میتواند خاطره ماندگاری از این دوره را در ذهن بنشاند.
شاید حکمتی در این بود که جام جهانی امسال در آفریقای جنوبی باشد تا در روزهای برگزاری اش که با سالگرد فراگیرشدن اعتراضات مدنی در ایران همراه است، آفریقای جنوبی الهام بخش ما ایرانیان در استمرار مبارزه بر ضد ستم و تبعیض شود.
کاش حاکمان بی انصاف و بیرحم هم از رفتار رهبران نظام آپارتاید می آموختند و با مردم خود کنار آمده و حقوق مدنی آنها را به رسمیت میشناختند تا که گذاری مسالمت آمیز به یک ساختار منصفانه و دموکراتیک شکل بگیرد و چرخه خشونت، یکبار برای همیشه از حرکت باز ایستد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

تقدیم به معلم و شاعر آزاده، فرزاد کمانگر

فرزاد و فریدون

معلم درس از شهنامه میداد
به شاگردان پر احساس و باهوش
براشان قصه ضحاک را گفت
که شیطان بوسه ای بر شانه اش داد
از آن بوسه، برآمد مار بر دوش

یکی شاگرد کوچک گفت: "استاد
بگو زان پس چه بر ضحاک افتاد"
معلم با نوازش بر سرش گفت:
"بدستورش جوانان را گرفتند
از آن با مغزهای خوش تفکر
بکشتند و به خورد مار دادند"

"آقا ضحاک مرده یا هنوز هست؟"
بناگه کودکی لرزید و پرسید:
"آخه "احسان" ما را برده مامور
بابام میگه که مغزش خیلی پر بود
مبادا که غذای مار گردید"

معلم در کلاس درس چرخید
درون چشم او اشکی رها شد
"فریدون" را نگاهی کرد با غم
هراس کودک معصوم را دید
صدای دنگ دنگ زنگ تفریح
ز پاسخ دادن، او را کرد راحت
به تلخی خنده ای زد، گفت: پاشید

* * *

دگر اما نیامد آن معلم
سر درس و کلاسش بعد از آنروز
معلم را به زندان برده بودند
برای مغز پر، یک قلب پر سوز

فرستاد آن معلم نامه ای را
که ای شاگرد نازم، ای امیدم
نشد پایان برم من درس ضحاک
ولی باید بدانی آخرش را
که روزی از میان آن جوانان
فریدونی برآید، مرد بی باک
بپا خیزد، برزمد با پلیدی
کند این خاک از جور و ستم پاک


عمار ملکی
19 اردیبهشت 1389