خیزشهای کشورهای عربی باعث شگفتی جهانیان و بخصوص آن دسته از تحلیلگران سیاسی گردید که پیش تر تصور میکردند مردم این کشورها، دغدغه آزادی و دموکراسی ندارند و از حضور حکومتهای استبدادی در کشورهایشان ناراضی نیستند. وقتی که این خیزشها تک تک کشورهای منطقه را فرا گرفت و به موجی منطقه ای تبدیل شد، این سوال مطرح بود که چه عامل مشترکی باعث بروز اعتراضاتی مشابه در این کشورها بر علیه حاکمان دیکتاتور گردید؟
از یافته های یک پژوهش که بلافاصله پس از ظهور انقلاب تونس بر روی بعضی شاخصهای اندازه گیری شده توسط موسسه اکونومیست (1) انجام دادم، یک شاخص مقایسه ای معرفی و تبیین شد (2) که عامل مشترک خیزشهای کشورهای منطقه از ایران تا تونس و از مصر تا سوریه را توضیح میداد. یکی از محاسن این شاخص این بود که بر مبنای داده های عینی و بر پایه نظرسنجی های عمومی محاسبه شده بود و از اینرو تنها بر پایه یک تحلیل ذهنی استوار نبود. معمولا یک شاخص، زمانی قابل اتکا و اعتماد خواهد بود که بتواند یک پدیده رخ داده را توضیح دهد و فراتر از آن، تا حدی قدرت پیش بینی پدیده های احتمالی آینده را نیز داشته باشد. شاخص مورد نظر از این توانایی برخوردار بود چرا که وقتی انقلاب تونس به پیروزی رسید، بروز اعتراضات مشابهی در مصر، یمن، لیبی، سوریه و دیگر کشورهای منطقه را پیش بینی میکرد.
شاخص مورد اشاره را که میتوان شاخص «کمبود دموکراسی» (3) نام نهاد، اختلاف میزان «عرضه دموکراسی» توسط حکومت و «تقاضای دموکراسی» توسط مردم را نشان میدهد. اگر تقاضای دموکراسی در حد نسبتا بالایی باشد اما عرضه دموکراسی کم و ناچیز باشد، پتانسیل بروز نارضایتی و اعتراض بیشتر خواهد بود. بر این اساس انقلاب های دموکراسی خواهانه بدنبال این هدف خواهد بود تا اختلاف بین عرضه و تقاضای دموکراسی را کم کند. در نمودار یک، «شاخص کمبود دموکراسی» و اختلاف بین عرضه و تقاضای دموکراسی در کشورهای ناآرام منطقه (و چند کشور اسلامی دیگر) مشاهده میشود.
همانطور که در نموادر یک مشاهده میشود، شکاف بین تقاضا و تامین دموکراسی در کشور سوریه یکی از بالاترین مقادیر در میان دیگر کشورهای منطقه را دارد. کشورهای تونس و لیبی نیز که شاخص کمبود دموکراسی بالایی داشتند، تجربه خیزشهای دموکراسی خواهانه را در ماههای پیش داشتند و توانستند دیکتاتورهای حاکم را ساقط کنند. اعتراضات مشابهی در بعضی دیگر کشورها مثل مصر، یمن، بحرین، اردن و مراکش هم درگرفت که در مصر موجب سقوط دیکتاتور گردید و در دیگر کشورها نیز منجر به آزادی زندانیان، تعهد به اصلاحات ساختاری و یا وعده کناره گیری از قدرت حاکمان شد. در ایران هم یک سال پیش از خیزشهای کشورهای عربی، موج اعتراضات مدنی آغاز گردید که البته با سرکوب گسترده مواجه شد و تا حدی فروکش کرد اما جنبش اعتراضی در ایران هنوز به اشکال و در فرصتهای مختلف خود را نشان میدهد.
اما خیزش اعتراضی در سوریه دو ویژگی دارد که آنرا از دیگر خیزشهای مشابه در منطقه تا حدی متمایز میسازد و تا حدودی موجب شگفتی ناظران سیاسی و افکار عمومی در جهان شده است.
یکی از ویژگیهای آن استمرار در مقاومت و ایستادگی علیرغم سرکوب گسترده و وحشیانه حکومت بشار اسد در برابر تظاهراتهای مسالمت آمیز معترضان است. بطور نمونه وجود تظاهراتهای مشابه در ایران و سرکوب خشونت بار آنها، موجب گردید که مردم تا حد زیادی برای حضور در اعتراضات خیابانی محتاط شوند و نهایتا خیابانها را ترک کنند. اما این اتفاق در سوریه رخ نداد بلکه علیرغم سرکوب خونین و کشته شدن دستکم 100 نفر بطور میانگین در هر هفته (4)، تظاهراتهای اعتراضی تاکنون پس از گذشت 6 ماه هنوز بطور مستمر ادامه داشته است. اگر چه شاید بتوان دلایل مختلفی (مانند روحیه مذهبی شهادت طلبی، روحیه مقاومت و غیرت عربی، ایمان به اینکه اگر بار دیگر بشار اسد بتواند قدرت خود را تثبیت کند دست به کشتار وسیعی خواهد زد و ...) را برای این استمرار در مبارزه ذکر کرد، اما بنظر نگارنده یکی از عوامل مهم آن وجود یک نوع همبستگی اجتماعی در میان مردم سوریه است که موجب شده با وجود هزینه بالای ایستادگی در برابر حکومت، مردم کماکان میدان مبارزه را ترک نکنند. در این رابطه به شاخصی اشاره میکنم که میتواند تایید کننده این ادعا باشد. در یکی از سوالات نظرسنجی موسسه گالوپ از مردم کشورهای مختلف پرسیده میشود که "اگر زمانی با مشکلی مواجه شوید، آیا میتوانید در صورت نیاز بر روی کمک دیگران (دوستان یا اقوام خود) حساب کنید؟". پاسخ به این پرسش توسط موسسه مطالعاتی لگاتوم بعنوان شاخص «احساس حمایت اجتماعی» (5) معرفی شده است. نتایج نظرسنجی گالوپ در سال 2010 (سال پیش از شروع اعتراضات) نشان میدهد که 90 درصد از مردم سوریه به پرسش بالا جواب مثبت داده اند درحالیکه این مقدار برای مردم ایران 62 درصد بوده است. این شاخص برای مردم تونس 82 درصد، مصر 77 درصد و در لیبی 72 درصد بوده است (نمودار دو) (6). وجود میزان بالای این شاخص در سوریه نشان میدهد که احساس حمایت اجتماعی در میان سوری ها بالا بوده و این حس اطمینان از وجود حمایت دیگر افراد در جامعه، باعث شده تا مردمی که در تظاهراتهای اعتراضی شرکت میکنند، اگر چه احتمال صدمه دیدن و دستگیری خود را میدهند، اما از سوی دیگر احساس کنند که از پشتگرمی اجتماعی و پشتیبانی دیگران برخوردار هستند. در شرایط بحرانی، عباراتی مانند اینکه "بیهوده خودت را به خطر نینداز چرا که اگر اتفاقی برایت بیفتد، هیچ کس اهمیت نمیدهد و کاری برایت نمیکند"، یکی از آن جملاتی است که در جوامعی با شاخص پایین «احساس حمایت اجتماعی» بسیار شنیده میشود.
دومین ويژگی بارز اعتراضات سوریه این بوده است که تاکنون علیرغم سرکوبهای گسترده و خونین مردم معترض، آنها به سمت روشهای مسلحانه مبارزه روی نیاورده اند، درحالیکه در لیبی تغییر شیوه مبارزه از اعتراضات مدنی به مبارزه مسلحانه خیلی زود صورت پذیرفت. همچنین در لیبی درخواست دخالت نظامی بین المللی توسط معترضان و نیروهای اپوزوسیون مشاهده گردید در حالیکه معترضان سوریه تاکنون سعی کرده اند که بر شیوه اعتراضات خیابانی غیرقهرآمیز پافشاری کنند و بیشتر خواستار فشارهای دیپلماتیک بین المللی بر حکومت بشار اسد بوده اند. شاید بتوان عوامل و دلایل مختلفی را برای چرایی این ویژگی برشمرد اما من در اینجا میخواهم این مساله را با اشاره به یک شاخص دیگر توضیح دهم. این شاخص که شاید بتوان آنرا «شاخص خوش بینی به کارآیی روشهای بدور از خشونت» نامید، از پاسخ مردم کشورهای مختلف به این پرسش تعیین میشود که " آیا معتقد هستید گروههایی که تحت سرکوب و فشار قرار گرفته اند و از بی عدالتی رنج میبرند، «فقط با روشهای مسالمت آمیز» میتوانند وضعیتشان را بهبود بخشند یا که روشهای مسالمت آمیز به تنهایی کافی نیست؟ (تاکید از موسسه نظر سنجی است)". پاسخ کسانیکه معتقد به گزینه «فقط با روشهای مسالمت آمیز» هستند، مقدار شاخص بالا را نشان میدهد. نتایج نظرسنجی موسسه گالوپ در سال گذشته (پیش از بروز اعتراضات) درباره پرسش بالا، نتایج قابل تاملی را برای کشورهای منطقه نشان میدهد (نمودار سه). در مصر 60 درصد، در تونس 52 درصد و در سوریه 50 درصد از پاسخ دهندگان «فقط با روشهای مسالمت آمیز» را انتخاب کرده اند در حالیکه این عدد در لیبی 41 درصد و در ایران 38 درصد بوده است!! (نتایج ایران نیز مربوط به سال 2008 و پیش از بروز اعتراضات بوده است) (7). شاید این تفاوت در اعتقاد به موثر بودن روشهای مسالمت آمیز بود که باعث گردید خیزشهای مردم تونس و مصر و سوریه (تاکنون) به سمت مبارزات مسلحانه سوق پیدا نکند (اگرچه اساسا پیروزی مردم مصر و تونس در مدت کوتاهی حاصل گردید و مانند سوریه زمان زیادی طول نکشید) درحالیکه مردم لیبی زودتر به سمت مبارزات قهرآمیز روی آوردند.
البته در اینباره یکی دیگر از شاخصهای قابل توجه برای مقایسه کشورهای منطقه، شاخصی است که میزان «پذیرش اجتماعی حمله نظامیان به شهروندان» را نشان میدهد. در این شاخص از مردم پرسیده میشود "آیا حمله نیروهای نظامی به شهروندان در شرایطی میتواند قابل توجیه باشد؟". میزان درصد کسانیکه پاسخ «به هیچ عنوان قابل توجیه نیست» را انتخاب میکنند، شاخصی است که عدم پذیرش سرکوب شهروندان توسط نظامیان در یک جامعه را نشان میدهد. نتایج نظرسنجی موسسه گالوپ در سال 2010 (پیش از شروع خیزشها) در کشورهای مصر، تونس، یمن و لیبی قابل توجه است. در تونس 87 درصد، در مصر 83 درصد، در یمن 86 درصد پاسخ دهندگان بر این باور بوده اند که حمله نیروهای نظامی به غیرنظامیان به هیچ عنوان قابل توجیه نیست درحالیکه این مقدار در کشور لیبی 59 درصد و در ایران 67 درصد بوده است (نتایج ایران مربوط به سال 2008 و پیش از بروز اعتراضات است) (8). متاسفانه این شاخص برای سوریه اندازه گیری نشده است. اما این اختلاف قابل توجه نشان میدهد که بخش بزرگتری از جامعه در کشورهایی مثل لیبی و ایران (و احتمالا در سوریه) حمله نظامیان به غیرنظامیان را در شرایطی موجه میدانند و حاضر به تایید آن هستند. شاید به همین دلیل بود که در تونس، مصر و یمن شاهد برخورد بیطرفانه نظامیان در برابر اعتراضات مردمی بودیم درحالیکه در کشورهای لیبی و ایران (و سوریه) اعتراض مردم توسط نظامیان سرکوب گردید.
نکته بسیار قابل توجه این است که اگرچه خیزش اعتراضی در سوریه تاکنون به شکل اعتراضات مسالمت آمیز بوده و شیوه قهرآمیز به خود نگرفته است، اما نتایج نظرسنجی های موسسه گالوپ در ماههای اخیر (پس از شروع اعتراضات) نشان میدهد که در پاسخ به این سوال که " آیا شما دیروز در اکثر طول روز احساس خشم/نگرانی/اضطراب/ناراحتی داشته اید؟" پاسخ دهندگان سوری، درمیان 144 کشور جهان، رتبه بالاترین میزان احساس خشم، نگرانی، اضطراب و ناراحتی در زندگی روزمره را داشته اند (9). از اینرو بعید بنظر میرسد که مردم سوریه تا برکناری دیکتاتوری بشار اسد از مبارزه کناره گیری کنند اگر چه ممکن است که این حد از خشم نهایتا باعث گردد که شیوه مبارزه آنها تغییر یابد.
کلام آخر اینکه تا وقتی کمبود دموکراسی در کشورهای دیکتاتوری منطقه وجود دارد، بروز خیزشهای اعتراضی برای پایان بخشیدن به دیکتاتوری غیر قابل اجتناب است. ممکن است در بعضی کشورها اعتراضات برای مدتی مهار یا خاموش شود، اما دیر یا زود با یک جرقه مانند آنچه در تونس رخ داد، دوباره آتش زیر خاکستر شعله ور میشود. بدون از بین بردن این شکاف هیچ آرامش پایداری قابل تصور نیست. برای کاهش شکاف میان عرضه و تقاضای دموکراسی، راه مورد علاقه نظامهای استبدادی این است که با حفظ ساختار دیکتاتوری، تقاضای دموکراسی را در میان مردم کاهش دهند که این مساله خوشبختانه با وجود گسترش ارتباطات و فراگیر شدن مطالبه دموکراسی در جهان امکان پذیر نیست. از این رو تنها راه ممکن افزایش عرضه دموکراسی توسط حکومتهای دیکتاتوری است. درنتیجه وقتی حکومتی حاضر به مشارکت دادن مردم در تعیین سرنوشت خود نباشد، شاهد آن چیزی خواهیم بود که امروز در سوریه در جریان است. یقینا دور نیست زمانیکه مردم سوریه با بهره گیری از سرمایه همبستگی اجتماعی، اراده عمومی و مقاومت ستودنی خود این شکاف را از بین خواهند برد و الگویی برای دیگران خواهند آفرید.
پی نوشت:
1- دو شاخص از پنج شاخص مستقل اکونومیست که در این تحلیل مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: 1- فرآیند انتخابات و تکثرگرایی؛ 2- فرهنگ سیاسی دموکراتیک؛ جهت اطلاعات بیشتر رجوع شود به :
The Economist Intelligence Unit's index of democracy 2008
2- مقاله «خیزشهای منطقه و شاخصهایی که دیده نمیشوند»، عمار ملکی، 18 بهمن 1389 http://www.rahesabz.net/story/32051/
3- در اینجا باید تاکید شود که منظور از واژه دموکراسی در این تحلیل، یک دموکراسی تمام عیار نیست بلکه منظور وجود انتخابات سالم و قبول تکثرگرایی بعنوان شرایط اولیه وجود یک ساختار دموکراتیک است. با توجه به همین تعریف است که در نمودار یک دیده میشود که عراق دارای شکاف کمبود دموکراسی نیست اما این یقینا به معنای وجود یک دموکراسی کارآمد و پایدار در آن نخواهد بود.
4- http://www.bbc.co.uk/news/world-middle-east-14620671
5- Perceptions of Social Support: Percentage who have people to count on
http://www.prosperity.com/prosperiscope/Definitions.aspx
6- Retrieved from the Gallup WorldView database in April, 2011
7- Retrieved from the Gallup WorldView database on September 3, 2011
8- Retrieved from the Gallup WorldView database on September 3, 2011
9- Retrieved from the Gallup WorldView database on September 3, 2011
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر